برای تربیت به چیزی بالاتر از محبت نیازمندیم
![](http://www.jonbeshnet.ir/sites/default/files/media/image/6941_27856.jpg)
رهروان ولایت ـ محبت و بالاتر از آن ابرازش،یکی از مهمترین ارکان یک خانواده خوب و موفق است. سخن در اصل محبتکردن نیست، چرا که در اصل آن کسی بحثی ندارد؛ بحث در میزان محبت و نحوه ابراز آن است که هنرمندی خاص خودش را میطلبد.
خیلی از خانوادهها مشکلشان این است که در زندگیشان محبت وجود ندارد مثلا بین والدین محبت نیست و زندگیها به صورت خیلی بی روح و سرد دنبال میشود و نتیجهاش هم که معلوم است که نهایتا فرزندان مشکلدار از این خانوادهها به جامعه تحویل داده میشوند یا اینکه سرانجامشان به از هم پاشیدگی و طلاق میانجامد.
دوستداشتن لازمه حیات هر خانواده ایست و نبودش آسیبهای اساسی و جبرانناپذیر به کانون خانواده وارد میکند.
توصیه ما، به سفارش ائمه معصومین علیهمالسلام[1] این است که در محبتکردن خساست به خرج ندهید که محبتکردن زیربنای آرامش در خانواده است و اساس تربیت صحیح بر آن استوار میباشد.
محبت نعمتی است که خدا بسان سکههای طلا در دستان انسان قرار داده است و تنها راه قدردانی از این نعمت خدادادی بخل نورزیدن درخرجکردن از آن است؛ البته خرجکردن هم خودش راه ورسمی دارد.
ابراز محبت به تنهایی نمیتواند ما را در یک تربیت درست نسبت به فرزندانمان کمک کند و این محبت به چیز دیگری هم برای اثرگذاری مثبت نیاز دارد و آن احترام و ایجاد شخصیتی است که باید به آن ضمیمه شود.
هدف از محبت چیزی جز رساندن انسان به ساحل آرامش و درست کردن یک شخصیت با ثبات برای طرف مقابل نمیباشد؛شخصیتی که با هر اتفاق ناملایمی بهم نریزد و ثباتش را از دست ندهد؛اینکه ما انتظار داشته باشیم به فرض مثال دختری در کوچه و خیابان به راحتی اسیر محبتهای تو خالی افراد سودجو نشود، صرفا به مذهبی بودن آن دختر بر نمیگردد؛ چرا که کم نیستند دختران پاکی که باوجود اینکه خیلی هم مذهبی نیستند ولی هیچگاه گرفتار این دامهای شیطانی نشدهاند؛ (البته برای کاملکردن این حرکتهای درست، ما به چیزی جز مذهب نمیتوانیم پناه ببریم).
حال اگر از بنده دلیلش را بپرسند بیدرنگ میگویم عمده دلیل این رفتار، چیزی جز محبتی که اطرافیان درقالبی محترمانه به این دختر داشتهاند، نمیتواند باشد، محبتی که نه در دام افراط افتاده و نه در دام تفریط.
ما برای ساختن خانواده و در مرحله بعد اجتماع،در خانوادهها به اینگونه محبتها نیازمندیم.
کم نبودهاند فرزندانی که به دلیل محبتهای بیش از حد والدین، و نه نیاورردن آنها در برابر خوستههایشان، مسیر زندگی این فرزندان به ناکجا آباد کشیده شده.
همین توجههای بیش از حد است که گاهی اوقات در آنها این احساس را به وجود میآورد که کانون توجهها باید به سمت آنها باشد و هیچکس حق ندارد به خواسته آنها پاسخ منفی بدهد و در یک کلام به جز خود برای هیچ شخص دیگری جایگاه و احترام قائل نباشند.
به این نکته هم باید توجه ویژه کرد که گاهی اوقات در خوانواده ،والدین نسبت به فرزند ،و پدر نسبت به مادر به دلیل همین محبتی که نسبت به فرزند و همسرش دارد مجبور میشود به بعضی خواستههای آنها جواب رد بدهد؛ اینطور نیست که محبت همیشه در فضای ایجابی و مثبت معنا شود گاهی ممکن است پدری بداند که رشد شخصیتی فرزندش در این است که از سر محبت به بعضی خواسته های او جواب رد دهد و این میشود حقیقت محبت؛ محبتی که مدیرت شده اعمال شده و اثر مثبتش را هم قطعا در آینده نشان خواهد داد.
----------------------------
پی نوشت:
1. قال الامام الصادق (عَلَیْهِ السَّلامُ): اِنَّ اللّهَ لَیَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ ؛بدون تردید ، خداوند بر بنده خود به خاطر شدّت محبّت به فرزندش ، رحم مىکند.(کافى ، جلد 6، ص50 )