خانم میلانی! اظهارات شما قابل پیگیری قضایی است
به میلانی گفتم: «شما که فیلمی با این همه فحش و ناسزا ساختهای حق نداری ژست روشنفکرانه به خودت بگیری. لاتهای چاله میدون فقط در وقت عصبانیت فحش میدهند اما تو فحش را تئوریزه میکنی.» و بعد گفتم: «این فیلم مداوماً، 108 دقیقه فحش میدهد. من به اندازۀ تمام عمرم در این فیلم فحش شنیدهام. چرا فحش میدهی؟ مشکل تو با جنس مرد چیست؟»
گروه فرهنگی مشرق ـ تهمینه میلانی نقد هفتۀ گذشته مشرق بر سخنان او را در صفحۀ فیسبوکش قرار داد و از دوستانش خواسته است تا به نقد مشرق جواب دهند. در این مجال ، بازتاب آن نقد و موارد نادرستی را که ایشان علیه خبرنگار سینمایی مشرق گفتهاند مرور میکنیم. مواردی که بعضی مصداق تهمت نارواست و بر اساس قانون تعزیرات جرم کیفری دارد.
*********
بعد از نقد اینجانب بر سخنان تهمینه میلانی که با عنوان فیلمسازی که عقاید پنجاه سال قبل فمینیستها را به خورد مردم میدهد منتشر شد، میلانی در صفحۀ فیسبوک خود به آن نقد، پاسخ کوتاهی دادند و سابقۀ آشنایی خود با اینجانب را به دروغ اینچنین شرح کردهاند:
پاسخ مستند راقم
در این سطرها، میلانی بر خلاف اسناد و مدارک موجود، به دروغ شاخداری متوسل شده است مضافاً که تهمت ناروای خود را نیز تکرار کرده است.
ماجرا از آنجا شروع میشود که فیلم تسویه حساب، به دلیل «درجۀ کیفی مبتذل» به مدت سه سال در توقیف بود. اما جناب سجادپور که شهریور 1388 به مدیر ارزشیابی معاونت سینمایی منصوب شده بود آن را از محاق درآورد و این فیلم در روز یکشنبه چهارم بهمن 1388 در افتتاحیۀ جشنواره 28 فجر نمایش داده شد.
در کنفرانس مطبوعاتی فیلم در برج میلاد، خبرنگاران مجبور بودند سؤالات خود را به طور کتبی مطرح کنند. جناب تهماسب صلحجو رئیس جلسه بود و برخی از سؤالات منتقدان را سانسور میکرد. اغلب آنهایی هم که قرائت میشد در انتقاد شدید به میلانی بود. مخصوصاً اینکه چرا اینقدر فحش و ناسزا در این فیلم وجود دارد. میلانی با یک لحن حق به جانب و ژست روشنفکرانه جواب میداد: شماها نازپروردهاید و در جامعه فحشهای بیشتری وجود دارد!
گزارش پرویز جاهد خبرنگار بی.بی.سی. از این جلسه اینچنین است:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/01/100127_l11_fajr_film_festival.shtml
سؤال راقم توسط آقای صلحجو خوانده نشد و بنابراین مجبور شدم در لحظهای که ایشان داشت برای دومین نوبت، اتمام وقت جلسه را اعلام میکرد سؤال خود را به صورت شفاهی بپرسم. به میلانی گفتم: «تو که فیلمی با این همه فحش و ناسزا ساختهای حق نداری ژست روشنفکرانه به خود بگیری. لاتهای چاله میدون به تو شرف دارند. چون آنها فقط در وقت عصبانیت فحش میدهند اما تو فحش دادن را تئوریزه میکنی.» و بعد گفتم: «این فیلم مداوماً، 108 دقیقه فحش میدهد. من به اندازۀ تمام عمرم در این فیلم فحش شنیدهام. چرا فحش میدهی؟ مشکل تو با جنس مرد چیست؟» میلانی با تهمتی عجیب درصدد پاسخگویی برآمد و راقم را یکی از مردان هوسباز فیلمش قلمداد کرد!!! قوز بالای قوز. یک فحش و تهمت مضاعف دیگر، تا بلکه دل ایشان خنک بشود، که البته نشد.
آقای صلحجو ختم جلسه را اعلام کرد و نیکبین گفت: ما بیرون از سالن به سؤال شما پاسخ خواهیم داد. اما پاسخی در کار نبود. میلانی سریعاً گریخت و نیکبین هم بدون حضور او نمیتوانست چیزی بگوید. کمی به سکوت گذشت و او فکری کرد و گفت: شما بروید حرفهایتان را در نقدتان بزنید. جواب دادم که حتماً همین کار را خواهم کرد ولی آنچه شما خراب میکنی من با نقدم نمیتوانم آباد کنم.
میلانی
این ماجرا را در نسخۀ خانگی تسویه حساب گنجانده (بخش پشت صحنه). اما برای
اینکه تبلیغ راقم را نکند سخنان مرا تقطیع کرده است! اما در عوض، جملۀ «چرا
فحش میدهی؟» را دو بار آورده تا مثلاً گوینده را عصبی نشان دهد!! اما جالب است که راقم در این صحنه ابداً دیده نمیشود.
روز بعد، هفتهنامه سینما منتشر شد که در صفحۀ دوم خود، نشست مطبوعاتی فیلم تسویه حساب را بازتاب داده و گزارش خوبی از جلسه به دست داده بود؛ درست بر خلاف آنچه در فیلم فوق، دیده میشود.
نقدهای منفی منتقدان سینما
نقد راقم بر تسویه حساب روز شنبه دهم بهمن 1388 با عنوان «تهوع» در سایت پردۀ سینما منتشر شد و بازتابهای زیادی داشت: «چهره بینقاب مؤلف را به وضوح میتوان در فیلم تسویه حساب دید، کسی که دیگر حتی آداب روشنفکری را به کنار گذاشته و آشکارا فحش میدهد و مردها را تماماً حیوان و کثافت و احمق میخواند، کسانی که به زعم او بایست با پتک به سرشان زد تا آدم شوند! ....» تهوع: نگاهی به فیلم تسویه حساب
سخن اصلی راقم در نقد تسویه حساب، این بود که چرا میلانی به بهانۀ دفاع از چند زن مجرم، به جنس مرد یعنی به نیمی از انسانها فحش میدهد. در این فیلم دوازده مرد وجود دارند که همگی فاسد و شرور هستند بجز یک مرد آرشیتکت که نقش کوتاهی دارد و از قضای روزگار، شوهر میلانی نقش او را بازی میکند! سؤال اصلی راقم این بود که میلانی این کینۀ عجیب از جنس مرد و این همه ناسزا را از کجا آورده است؟ آیا او تا به حال در عمرش مرد ندیده است؟
با علیرضا سجادپور صحبت کردم که میگفت حدود پانزده دقیقه از فیلم، کوتاه شده است چون واقعاً فحش و فضیحتهای فیلم، خیلی بیشتر بوده است! او نیز قبول داشت که این فیلم ارزش تماشا ندارد. ولی آنچه نمیتوانست صریحاً بگوید این است که ایشان برای مقابله با روشنفکرانی که جشنواره فجر را به دلیل حوادث انتخابات تحریم کرده بودند مجبور شده است تا جشنواره را با فیلمهای توقیفشده رونق دهد. البته در میان این آثار، فیلم شریف و نجیب به رنگ ارغوان هم بود که در دورۀ اصلاحات توقیف شده بود.
با کمی تحقیق متوجه شدم که پروانۀ ساخت این فیلم در دوران محمود اربابی صادر شده است و خود او نیز فیلم را توقیف کرده است. اربابی را در جشنواره دیدم. پاسخی نداشت که بدهد. اینکه چطور فیلمنامهای با این ادبیات رکیک توانسته مجوز بگیرد.
تسویه حساب اکران شد
فیلم تسویه حساب در نوروز 1389 در تهران اکران شد و منتقدان نقدهای تندی علیه آن نوشتند. نمایش این فیلم، در برخی شهرها همچون مشهد و اردبیل، ممنوع گشت (پرده سینما). طرفه اینکه شهر مشهد، مسقط الرأس خاندان میلانی است.
در همان ایام جشنواره بود که سجادپور رئیس ادارۀ نظارت و ارزشیابی، در مصاحبهای تماشای این فیلم را برای افراد زیر 13 سال ممنوع کرد. اما میلانی ادعا میکرد که فیلم مرا اتفاقاً باید زیر 13 سالهها ببینند تا بتوانند به راحتی در این موضوعات صحبت کنند! (خبر آنلاین) ایشان مشابه این سخن را در برنامۀ هفت نیز بر زبان راند که «حیا روزگار ما را سیاه کرده است...» اما واضح است که قبل از آنکه کودکان بخواهند پندی از فیلم بگیرند صدها فحش و ناسزا از سوپر استارهای فیلم آموختهاند.
در اواخر فیلم تسویه حساب، شخصیت مهناز افشار ناگهان به این آسیب خود در دوران کودکی اشاره میکند؛ ولی از مرحلۀ دیالوگ فراتر نمیرود و باورپذیر نمیشود. خداوند به خانم پوران درخشنده جزای وافر عطا کند که فیلم هیس... را با دلسوزی مادرانه در این موضوع ساخت، که البته مورد حسادت میلانی هم قرار گرفت و لذا در برنامه هفت (جمعه نهم آبان) آنطور به موضوع «آبرو» حمله کرد. خصوصاً که فروش آتشبس2 هنوز به گیشۀ پنج میلیاردی هیس... نرسیده است. یادم رفت بگویم که نسخۀ خانگی فیلم تسویه حساب روی دست شرکت فروشنده مانده بود. به طوریکه آن را در قوطی برخی اسباب بازیهای شانسی کودکان تعبیه کرده و هدیه میدادند. برادرزادۀ 9 سالۀ بنده یکی از آنها را خریده بود. و لعنت الله علی القوم الظالمین.
برای کسانی که وقت خودشان را با تماشای این فیلم هدر ندادهاند باید خاطر نشان کنم که تسویه حساب ماجرای چهار زن است که از زندان آزاد شده و قصد دارند از جنس مرد انتقام بگیرند. لذا یکی از آنها، خودش را بزک کرده و همچون یک زن بدنام کنار خیابان میایستد تا مردان هوسباز او را به اتومبیلشان سوار کنند. سپس سه زن دیگر با اتومبیل خود، آن دو را تعقیب کرده و مرد را تلکه میکنند. جالب توجه است که این زنها علاوه بر آنکه شعارهای فراوانی دربارۀ لزوم وفای به خانواده، اخلاق داشتن، چشمپاک بودن و غیره بر زبان میرانند، سخیفترین فحشهای چارواداری و بندتنبانی را نیز نصیب آن مرد میکنند.
لزوم تعقیب قضایی میلانی
به خانم تهمینه میلانی گوشزد میکنم که این تهمتی که به بنده زدهاند، قابل تعقیب کیفری است. در مواد 608 و 697 قانون مجازات اسلامی برای افتراء، 1 تا 12 ماه زندان و 74 ضربه شلاق پیش بینی شده است. مخصوصاً که سند تصویری این ناسزا، در پشت صحنۀ نسخۀ خانگی فیلم وجود دارد. راقم گرچه پیشتر آن را دیده بودم اما نادیدهاش گرفتم چون کرامت را در خانواده آموختهام. لذا مانعی نداشتم که به مناسبت اکران فیلم یکی از ما دو نفر با جناب فاضلی مدیر سایت پردۀ سینما و آقای منتظری برای مصاحبه به نزد ایشان برویم؛ مصاحبهای که به یک مباحثۀ دینی و اعتقادی بدل شد و متأسفانه نتوانست به طور کامل منتشر شود (اینجا). اما یادداشت اخیر میلانی در صفحۀ فیسبوکش واضح میسازد که تهمت او به راقم، باری به هر جهت نبوده و این رویۀ معمول اوست.
از راست: رضا منتظری، غلامعباس فاضلی و امیر اهوارکی
به هر حال راقم به چند دلیل فعلاً قصد شکایت کیفری از میلانی را ندارم، از جمله:
1. از گذشتگان آموختهام که از دو چیز باید پرهیز کرد: از زن سلیطه و دیوار
شکسته (سلیطه = دراز زبان #فرهنگ معین)
2. وقت و حوصله این کار را ندارم و همچنین هزینۀ وکیل را
3. به روز قیامت اعتقاد راسخ دارم و معتقدم حسابرسیها در محکمۀ عدل خداوند، بسیار بهتر رسیدگی خواهد شد
اما همینجا به تهمینه میلانی تذکر میدهم که کرامت راقم باعث وقیحتر شدن او نشود. وگرنه به لطف خدا ممکن است همه چیز تغییر کند و موانع این شکایت برطرف شود.
چراغ سبز ضرغامی به تهمینه میلانی
یکی از چیزهایی که میلانی در مصاحبه با پردۀ سینما علن کرد این است که عزتالله ضرغامی از مشوّقان وی بوده و حتی در یکی از سخنرانیهایش میلانی را الگویی برای دختران و فیلمسازان زن، خوانده است!!
26 فروردین 1390 میلانی در برنامۀ هفت در حضور جیرانی و فراستی، همۀ پسرهای ایرانی را دارای عقدههای سرکوفته قلمداد کرد که موجب جنجال شد. اما سخنان وقیحانۀ او در برنامۀ اخیر هفت (جمعه نهم آبان) موجی از انتقادها را نصیب جناب گبرلو کرد. او در دفاع از خود، خبر داده که این دعوت با چراغ سبز جناب ضرغامی صورت گرفته است؛ کسی که هشت روز بعد، دوران مسئولیت ده سالۀ خود را به پایان برد. لهذا راقم امیدوار است با آمدن جناب سرافراز به مدیریت تلویزیون، دورهای که جنسیت زنان وسیلۀ جذب مخاطب شده بود نیز به پایان رسیده باشد.
اگر میخواهید قدرناشناسی میلانی را دربارۀ مدیریت ضرغامی در تلویزیون بدانید نگاهی به فیلم تسویه حساب بیاندازید. شخصیت غلامحسین لطفی در این فیلم، کارگردان یک سریال تلویزیونی است که برای این دختران تور پهن کرده و از قضا آن فتانهها او را از همه بیشتر ادب میکنند. میلانی با این شخصیت میخواهد بگوید که فساد پشت صحنۀ سینما از فیلمسازان تلویزیون منشأ گرفته است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
مگر عمل تغییر جنسیت چقدر خرج دارد؟
در فصل 51 از کتاب انجیل برنابا (انجیل صحیح عیسی) آمده است که حضرت عیسی(ع) با خود میاندیشید که اگر من بتوانم شیطان را توبه بدهم در این صورت جهنم تعطیل خواهد شد؛ انسانها سعادتمند میشوند و شیطان رجیم نیز از عذاب دوزخ خواهد رهید. عیسی(ع) به درگاه خداوند این خواستۀ خود را مطرح میکند. حضرت حق میفرماید: اگر شیطان بگوید که «خطا کردم مرا ببخش» او را خواهم بخشید. حضرت عیسی(ع) خوشحال از اینکه این صلح را به جای خواهد آورد شیطان را میخواند. شیطان میآید و پس از مشاجراتی چند، در نهایت میگوید که این شرط را خواهد پذیرفت در صورتی که خداوند این درخواست را از او بکند!! حضرت عیسی(ع) ابلیس را لعنت میفرستد و از خود میراند. نتیجه اینکه عیسی(ع) یقیناً درمییابد که شیطان ابداً تکبر خود را رها نخواهد کرد و به همین دلیل، راه برگشتی نیز برای او وجود ندارد.
خانم میلانی چشم خود را بر بخش مهمی از وقایع جامعه بسته است و همیشه یک طرفه به قاضی میرود و خود را وکیل تام الاختیار زنان میخواند. نتیجهای که راقم از گفتوگوی دو و نیم ساعته با او در فروردین 1390 گرفت این است که میلانی حتی برای لحظهای نمیتواند از تکبر خود دست بردارد و به این ترتیب ابداً نخواهد توانست از شرّ عقدههایی که دل و روحش را پر کرده است خلاص شود. او در برخی مصاحبههایش گفته است که در خانواده، میان او و برادرانش تفاوت زیادی قائل میشدهاند و این رفتار آنها بر او اثر گذاشته است (وبلاگ فیلم تسویه حساب). لذا تعجبی ندارد که میبینیم ایشان سعی دارد تا زنان دیگر را نیز مانند خود کند شاید که دردهایش التیام یابد. البته چنین رفتاری ابداً به التیام منجر نخواهد شد بلکه او را حریصتر از قبل خواهد کرد تا بر شمار پیروانش بیفزاید. به قول آن مثل معروف: سال به سال دریغ از پارسال.
نمیدانم چرا هرگاه نامههای پولس را در ملحقات انجیلها میخوانم به یاد اقوال مشابه میلانی میافتم و هرگاه سخنان میلانی را میشنوم سخنان پولس برایم تداعی میشود. پولس در مسیحیت، مهمتر از حضرت عیسی(ع) است چنانکه معاویه و خلیفۀ دوم در نزد برخی از اهل سنت مهمتر از رسول خدا به شمار میآیند. وجه مشترک پولس و میلانی، در بدعتگذاری آنها است و اینکه مردم را به خودشان دعوت میکنند و برای کارهای خود مزد میخواهند و مخصوصاً اینکه بعد از ترویج عقاید آنها، آشوب و دو دستگی در مردم زیاد میشود (اعمال رسولان، بابهای 21 تا 23) بر خلاف حواریون صدیق عیسی(ع)، که سخنانشان موجب همدلی مردم میگشت (اعمال 2/ 46 ـ 5/ 12).
فرزانه ارسطو بازیگر یکی از زنان قلدر در فیلم تسویه حساب (سکانس زندان)، روز 17 فروردین 1389 چند روز پس از اکران این فیلم تغییر جنسیت داد و نام سامان را برای خود برگزید (اینجا). لذا به نظرم رسید که اگر فیلمهای میلانی می تواند دیگران را شفا دهد واقعاً حیف است که ایشان از نسخههای طبیبانهای که خود میپیچند بینصیب بمانند. در این صورت، خانم میلانی بالاخره آسوده خاطر خواهد شد و البته خانوادههای ایرانی نیز به آسایش خواهند زیست. مگر عمل تغییر جنسیت چقدر خرج دارد؟
امیر اهوارکی