تنها مسیر

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: در انتظار فرج باشید و از رحمت و کارگشایی خدا ناامید نشوید ،زیرا بهترین اعمال در نزد خدای بزرگ انتظار فرج است

.
تـــــــــــــــنها مســــــــــــــیر

NazSkin

تنها مسیر

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: در انتظار فرج باشید و از رحمت و کارگشایی خدا ناامید نشوید ،زیرا بهترین اعمال در نزد خدای بزرگ انتظار فرج است

چه شقـــــــــــــــــایــــــــــــق
چه گل پیچـــــــک و یـــــــــاس
جای یک گــــــــــل باقی است
تا نیـــــــــاید مهــــــــــــــــدی
زندگی زیبــــــــا نیســــــــــت

نویسندگان

همسانی سنت‌های پوچ و تجدد مبتذل

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ق.ظ

http://avinyfilm.ir/sites/default/files/content/images/story/93-08/18/poster.jpg

غلامرضا علی‌مقدم: فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» در دوران اکران سینمایی آنچنان مورد اقبال مخاطبان سینما قرار نگرفت البته دو گروه مخالفان و موافقان تحلیل‌های متفاوتی را نسبت به متن اثر ارائه کردند. روح‌الله حجازی قبل از ساخت این فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» را ساخته بود. ادعای سازندگان مبتنی بر نقد سنت و مدرنیته، بحث کشدار، مبتذل و پوچی است که ربطی به متن فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو ندارد. این ادعا را می‌شود با چند مثال ساده در فیلم تشریح کرد اما فارغ از همه بحث‌های کنونی و آنچه درباره فیلم نوشته و گفته شد، زندگی مشترک آقای محمودی و بانو از غنای سینمایی همچون فیلم قبلی حجازی برخوردار نیست و زمینه‌ای برای تشریح و بررسی ابعاد سنت و مدرنیته ندارد و آخرین ساخته حجازی اثری پوچ و بی‌معناست. یعنی فیلم به‌رغم ظا‌هر پیچیده مطروحه در فیلم، نقدی بر مدرنیته به شمار نمی‌رود و گرایش‌های وابسته به این دو مفهوم را به درستی تحلیل نمی‌کند. کلیت اثر، فیلم وامانده‌ای است که دارای پیچیدگی‌های ظاهر‌ی و نشانه‌های معنایی عمیقی نیست و صرفا یک دومینوی پوچ است بی‌آنکه قالب‌گیری ‌روایی و دراماتیکش منطقی باشد.  سنت از منظر ابلهانه سازندگان Cohabitation (همزیستی مسالمت‌آمیز یک زوج متفاوت) رنگ‌های قرمز و جذاب ادوکلن خوشبوی رامتین (که نگین دختر خانواده بدان اشاره دارد) و نوع لباس و کنش و منش پرسوناژ ساناز (ترانه علیدوستی) و رامتین (پیمان قاسمخانی) است و گرایشات سنتی نیز اشاراتی به زندگی محمودی حاجی‌بازاری است که حجره‌اش را در موبایلش جست‌وجو می‌کند. سنت از دریچه فیلم یعنی رنگ‌های خانه دلمرده و تیره باشد و همسر حاجی‌بازاری دائما در میان اسباب‌المطبخ جای گرفته باشد. آنچه فیلمساز به‌عنوان نمادهای تجدد و سنت برمی‌شمرد ابتذال محض است که نمود اجتماعی ندارد.  نوع پایان‌بندی فیلم هم نمی‌تواند صحه بر تجدد و سنت را تبیین کند. نگاه ایدئولوژیک کارگردان نیز صرفا ابزاری است که مخاطب را به سمت و سوی خاص مدنظر خویش هدایت کند و فرجام فیلم هم نمی‌تواند جهت‌گیری معلومی را برای مخاطب مشخص کند. کارگردان در طول یک درام هر دو سبک زندگی خاص مد نظر خویش را به چالش می‌کشد و چگونه می‌تواند برای مخاطبش نسخه‌ای تازه ارائه کند؟! و سرگردانی سازنده با پایان باز به قضاوتی برای مخاطب بدل می‌شود!
 نکته حائز اهمیت، مشق غلط منتقدان هواخواه فیلم به شمار می‌رود. همیشه درباره فیلم‌های سینمایی که سر فصل‌های سنت و مدرنیته را به چالش می‌کشد این مهم رخ می‌دهد که سرفصل‌های یادشده با جزئیات دراماتیک نمود ندارد و سردرگمی سازندگان در نتیجه آوانگارد به نظر می‌آید.
آیا دختری که با اتکا به رسوم فرهنگ غیربومی زندگی می‌کند و به صورت گل درشتی به
Cohabitation اعتقاد دارد و از تن دادن به قواعد عرفی زندگی می‌گریزد -آنهم در جامعه‌ای که سویه‌اش چنگ‌اندازی به سبک کلاسیک زندگی است- نشان دادن یک مسیر غلط به مخاطبان درگیر سنت و تجدد نیست؟! آن‌که از مدرنیسم صرفا نمادهای بصری و ابزاری را می‌شناسد کجا می‌تواند تحلیل هرمنوتیک در مورد دو گزاره مطروحه ارائه کند! آدرس غلط تا دلتان بخواهد در فیلم موجود است، ساناز عصیانگر، به این دلیل درگیر مدرنیسم است که از مدرنیسم کفش پاشنه بلند قرمز و ازدواج سفید را می‌فهمد! سنت هم یعنی حاجی بازاری بی‌حجره است که با موبایلش 40 تخته فرش معامله می‌کند و منتظر فرصتی برای برقراری رابطه جنسی با فردی غیر از همسر خویش است؟! تجدد یعنی عبور از ولایت پدر برای ازدواج سفید و غیررسمی؟! با این تفاسیر بازگشت ساناز به اتاق مادربزرگ سنتی یعنی رهایی از بند مثلث عشقی؟! سازندگان همانطور که نمادها و سمبل مدرنیته و سنت را نمی‌شناسند، برای مفهوم معصومیت و عصیانگری تفاوت قائل نیستند. ساناز اگر رفتار و سلوکش مورد نقد است چرا همچون فرشته‌ای مهربان با محدثه و نگین برخورد می‌کند و چرا رهایی وی از دست رامتین نوعی کنش قهرمانانه روایی است؟! گزینه‌های اجتماعی مدرنیسم هم یعنی Cohabitation ، مهاجرت به خارج از کشور، عدم پایبندی به رسوم کلاسیک زندگی؛ آیا این گزاره‌ها را می‌توان به سبک زندگی مدرن نسبت داد؟! اشتباه مهلک و مفروضات غلط از تحلیل و تجزیه سنت و مدرنیته منجر به انشای بسیار پرغلطی می‌شود. حالا در پایان فیلم باید بپرسیم مدرنیسم چیست؟ مدرنیسم یعنی بیا تمام گزینه‌های غیراخلاقی برای زندگی کردن را امتحان کنیم تا زندگیمان مثل خاله محدثه و محمودی نشود!
مثل این است که ما امروز در جامعه سخن از فمنیسم به زبان می‌آوریم اما فمنیسم و تبعیت از قواعد آن نیاز به یک ظرف مدرنیستی و انقلاب صنعتی دارد و این ظرف مدرنیستی همان شکل صنعتی شدن جامعه و در مسیر تحولات اجتماعی قرار گرفتن است. پس شناخت سازنده از مدرنیسم و فمنیسم و هر ایدئولوژی ایسمیک دیگری شناخت غیرمنطقی و دست چندمی از شرایط کنونی جامعه جهانی است.
 از منظر سازنده گاهی در برابر سنت لغزیدن و گاهی در آغوش اباحه‌گری افتادن زیست تضمین شده است، مثل کاراکتر محمودی (حمید فرخ‌نژاد) که همسر خویش را در خانه دارد و منتظر فرصتی برای کامجویی تازه است.
مدرنیسم اجتماعی که در غرب دستمایه بحث قرار می‌گیرد، به قول یورگن هابرماس پس از چند گذر تاریخی آغاز می‌شود:
1- بروز انقلاب صنعتی
2- وقوع جنگی که منجر به ویرانی شهرها، قتل و غارت و بروز خصلت‌های غیرانسانی شد.
3- بروز احساس عدم اطمینان و از دست رفتن معیارهای گذشته و هویت انسان در جامعه آن روز
4- اتحاد میان دین و سرمایه‌داری
5- ظهور نهضت‌های چپ‌گرایانه
6- مطرح شدن تئوری تکامل داروین
7- ترویج این دیدگاه که حقیقت امری درونی، نسبی و قابل تغییر است.
8- دوری جستن از فرهنگ و اعتقادات گذشتگان و بی‌توجهی به آینده
9- از دست رفتن ایمان و اعتقادات قبلی مردم.
با چنین اتفاقاتی، مدرنیسم اجتماعی هنوز مرزهای جامعه سنتی ما را درننوردیده که سازنده زندگی مشترک آقای محمودی و بانو پی به نشانه‌های آن برده است.

منبع:وطن امروز

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی